آدم‌هايــی کــه در کابوس‌هــا احضــار می‌شــوند، صدايــی ندارنــد و تنهــا شــمايل‌اند. آنــان در ســکوت بــه مــا خيــره می‌شــوند تــا مــا را ارجـاع دهنـد بـه جهانـي محتضـر و از همين روسـت کـه کل آن انـگار يــک پــرده از دوزخ اســت. نقاشــی‌های عظيــم مرکباتچــی بريده‌هايــی از ايــن پــرده‌ی دوزخ‌انــد بــا ايــن بصيــرت مکاشــفه‌آميز کــه آن را بــا امــری از تاريــخ و امــر روزمــره پيونــد می‌زنــد تــا نشــان دهــد در پسِ پشــت کرختی‌هــای هميــن زندگــی روزمــره يــک جهــان ازجادررفتــه رخ پنهــان کرده‌اســت. اين‌هــا صحنه‌هايی‌انــد از يــک نمايــش هول‌انگيــز کــه درســت در لحظــه‌ی شــروع منجمــد شــده‌اند. آدم‌هــای تنهايــی کــه بــه بريده‌هايـی از روزنامـه ضميمـه شـده‌اند انـگار بيانـی تصويـری از يـک تک‌گويــی منجمدانــد. از آن‌ســو ســه‌لته‌هايی کــه در آن آدم‌هــا بــا نـگاه خيره‌شـان بـه مـا چشـم دوخته‌انـد و در پشـت خيـل محتضـران آمـاده‌ی يـک رقـص آيينـی هولناک‌انـد، گويـی همـه منتظـر شـروع نمايـش دوزخی‌انـد و نمايـش امـا در هميـن لحظـه، در هميـن تصويـر، منجمـد شـده و پايـان يافتـه اسـت.
محمد رضایی‌راد

تشريح فقط شرحه‌کردن مردگان نيست، آن‌گونه که هنرمندان آناتوميست چون جان بل يا وساليوس و ... در تشريح بدن انسان در تاريخ مطالعات پزشکی نقش داشته‌اند. اين‌جا زندگان تشريح می‌شوند، بی‌هيچ خراشی. مسخ‌شدگانی که زير نگاه‌های خيره، بدن و درون روح خود را به نمايش گذاشته‌اند. زندگانی گذشته از مرزهای ترس و شرم، بی‌آن‌که دهان بگشايند، در دام نگاه ناظران شرحه شرحه می‌شوند.
مونا مبارک شاهی

اساس شکل‌گیری این آثار مرز شکننده‌ی رویا و واقعیت، جنون و عقلانیت است. مرز ناواضحِ‌ محسوسی که در این میان وجود دارد می‌تواند در هر قالبی قرار بگیرد و به اشکال مختلف مجسم شود. همین فضای به ظاهر دست‌یافتنی برآنم داشت تا از تصور واقعیت و رویا به طور منفصل اجتناب کنم و این دو را نه به شکلی مرسوم که به شیو ه‌ای دیگر و در راستای درک بیشتر این قلمرو، تجسم بخشم . هیپوکسیایی که از همان آغاز در ذهن داشتم از یک جنون جمعی ناشی شده بود. دیوانگی‌ای که به سرعت در بیرون خود رشد کرد و جرثومه‌ی پلشتی و اشمئزاز گشت.
عظیم مرکباتچی